
حرف مردم چه جایگاهی در زندگی شما دارد؟ آیا شما هم از آن دسته افرادی هستید که دائما به فکر راضی نگه داشتن اطرافیان خود هستند یا کلا نسبت به نظر دیگران بی تفاوتید؟
كدام یك از این راه ها واقعا درست است؛ زندگی به خاطر حرف مردم یا كلا بی خیال حرف مردم شدن؟ حد مجاز اهمیت دادن به حرف و نظر مردم چه اندازه است؟ در زندگی خیلی از افراد یك جمله كلیدی دائما در حال تكرار شدن است: «آخه مردم چی می گن؟» چه این جمله را عینا به زبان بیاوریم و چه در سر دوراهی هر تصمیمی در ذهنمان، جای یك سؤال باقی است: راستی چرا اینقدر حرف مردم برای ما مهم است؟
آیا شما هم یکی از آن افراد هستید که دائم به دیگران کمک می کند و از این که آنها را شاد کند، لذت می برد؟ یا همیشه اولویت های دیگران را به خودتان ترجیح می دهید و بیشتر از این که به خود توجه کنید برای دیگران ارزش قائل می شوید؟ اگر چنین است شما شخصیت «خشنود کننده دیگران» را دارید و اگرچه با این شخصیت مردم شما را دوست خواهند داشت، اما روی زندگی تان اثرات منفی و بدی می گذارد.
حقیقت درون یک خشنود کننده
حقیقت و واقعیت وجود یک فرد با شخصیت خشنود کننده را می توان چنین برشمرد:
ترس از نداشتن تائید اطرافیان و پذیرفته نشدن، وحشت از نابودی هویت و ارزش های فردی ، انکار کننده مشکلات و حتی نپذیرفتن نیازها و حقوق خود، احساس تنهایی کردن، خود را نالایق و زیردست دیدن، تردید نسبت به توانایی ها، مهارت ها یا دانش فردی شان، بیش از حد نگران راضی کردن دیگران بودن، ترس از خوب به نظر نرسیدن، مضطرب از اجبار به خوب بودن، خسته از تلاش برای فردی کامل بودن و ناامید از ناتوانی در راضی نگهداشتن همه اطرافیان خود از ویژگی های این افراد است.
او همیشه از خود و کارهایش انتقاد می کند، بیشتر مواقع احساس می کند که کسی قدر او را نمی داند یا این که اطرافیانش از او سوء استفاده می کنند. همیشه حس می کند قربانی است و وقتی تحت فشار قرار می گیرد بسرعت درهم می شکند. ذهن او بشدت به هم ریخته است.
علت وجود چنین شخصیتی؟
معمولا کودکانی که والدین مستبد دارند، در بزرگسالی بیشتر گرفتار چنین شخصیتی می شوند. هرگاه این کودکان در برابر والدین شان اعتراض و از خواست های خود دفاع می کنند، خشم والدین را برانگیخته و حمایت و توجه شان را از دست می دهند. در حقیقت این کودکان نه تنها دیگر تائید والدین شان را ندارند، بلکه احساس تنهایی و طردشدگی وجودشان را می گیرد و به دلیل ترس از دوام این وضعیت دست از خواسته های خود برداشته و رفتارشان را منطبق با خواست والدین شان می کنند. انتخاب آنها (اگر بتوان واقعا نامش را انتخاب گذاشت) مشخص است. آنها یا باید تسلیم قوانین والدین شوند و توجه و محبت آنها را داشته باشند یا به دنبال آرزوهای خود رفته و حمایت والدین شان را از دست بدهند.
از آنجایی که طردشدن حتی کوتاه مدت برای یک کودک بسیار وحشت آور است، بنابراین تنها یک انتخاب و آن هم راضی نگهداشتن والدین باقی می ماند. آنها به مرور می پذیرند که دست کشیدن از وجود و خواست های خود بسیار بهتر از آن است که توجه والدین شان را از دست بدهند. کودکان والدین مستبد گاهی اوقات هم به دلیل این که مجبورند احساس خشم و افسردگی شان را پنهان کنند به افراد سرکشی تبدیل می شوند.
ویژگی های ظاهری یک خشنود کننده
مرتب، دوست داشتنی، اجتماعی، حامی، مودب و با ملاحظه، علاقه مند به رفاه دیگران، همیار، داوطلب در کمک کردن، بخشنده در وقت و انرژی خود، وفادار، سختکوش در راضی نگهداشتن دیگران، گرم و خواهان دوستی با دیگران و محبوب همه است. او همیشه لبخند برلب دارد و بسرعت درخواست دیگران را عملی می کند. در حقیقت افراد خشنود کننده مردم، ظاهر خود را چنین نشان می دهند و با ماسکی که روی چهره واقعی خود می گذارند نمای خود را چنین نشان می دهند.
نمایش این کد فقط در ادامه مطلب
برچسب ها : رضایت مردم, جلب رضایت مردم, حرف مردم, زندگی به خاطر حرف مردم, جایگاه حرف مردم, اولویت های دیگران, تائید اطرافیان, راضی نگهداشتن همه اطرافیان, راضی نگهداشتن دیگران, افراد خشنود کننده مردم ,